ارتباط معنوی حافظ

قطعا ما حافظ را باارتباط قوی او با پروردگار و الهام اشعار او از قرآن، این کتاب ارزشمند آسمانی شناخته ایم. با ماهمراه باشید چرا که ما در این مقاله بر آن شدیم تا به بررسی رابطه حافظ با خداوند و نحوه گفتار و همسخنی شاعر با پرورگارش بپردازیم.

به این شعر با دقتی کارشناسانه توجه کنید:

خدایا جهان پادشاهی تو راست

ز ما خدمت آید خدایی تو راست

پناه بلندی و پستی تویی

همه نیستند آنچه هستی تویی

همه آفریدست بالا و پست

تویی آفریننده هر چه هست

تویی برترین دانش آموز پاک

ز دانش قلم رانده بر لوح خاک

خرد را تو روشن بصر کرده‌ای

چراغ هدایت تو بر کرده‌ای

نبود آفرینش تو بودی خدای

نباشد همی هم تو باشی به جای

در بسیاری از غزلهای حافظ به ویژه شعری که در ابتدای متن  به آن اشاره شد، ما شاهد گفت و گوی بسیار شیرین و در عین حال زیرکانه او با خداوند بودیم . گفت و گویی که همراه با سوال و جواب های شیطنت آمیز و البته رندانه و گاه مخاطب قرار دادن های گستاخانه بوده است . دراین گفت و گوهایی که بین حافظ و پروردگار رخ داده است، شیرین زبانی ها و بذله گویی های حافظ به وضوح به چشم میخورد.

در این صحبت ها و مراوده ها، با اینکه انتظار میرود مفهومی عرفانی داشته باشد، بیشتر ما شاهد  گفت و گوی صمیمانه دو دوست بوده ایم. ایجاد صمیمیت و به کاربردن واژه ها و عبارات زیرکانه سبب شده است تا اینگونه اشعار فوق العاده جذاب و دلنشین تر از اشعار دیگر شعرای پارسی شود.

ساختاراشعار حافظ در گفتگو با خدا

حافظ خدای خود را به همانند معشوق زمینی عرفانی و اساطیری می پندارد و و در این مناظره، بسیار بی پروا، متکبر و در عین حال آمیخته با مقادیری طنز و بذله گویی است.

به ویژه اینکه در سنت های قدیم اشعار پارسی چنین مرسوم بوده است که اظهار حقارت و وابستگی  در زندگی به پروردگار بسیار کاربرد داشته و کمتر کسی است که در جبهه مقابل با خدا قرار گیرد. اما حافظ برخلاف باور همگان که در معتقد بودند در مقابل معشوق باید زبانی نرم و لطیف همراه با ستایش بی حد و اندازه داشت ولی جناب حافظ به گونه ای بسیار متکبرانه و از سر طنز و انتقاد، سر به سر معشوق می گذارد و چنین بی پروایی و غرور در بیان با پروردگار سخن می گوید.

نمونه دیگری از همنشینی حافظ با پروردگار

ز دست جور تو گفتم ز شهر خاهم رفت                                    به خنده که حافظ برو که پای تو بست

می گریم و مرادم از این سیل اشک بار                                   تخم محبت است که در دل بکارمت

خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب                                  بیمار بازپرس که در انتظارمت

مطالعه اشعار حافظ علاوه بر نوازش روح و لذت بردن، به دانش ادبی و عرفانی ما نیز کمک میکند.

حتما در بین کار و زندگی خود نظری ویژه به این اشعار بیندازید حتی اگر به سراغ کتابها نرفته و به شنیدن شعر حافظ صوتی گنج تاریخ ما بسنده کنید.

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا: 0

اولین نفری باشید که به این آهنگ امتیاز می دهید.



دیدگاه خود را بگذارید